مراحل دعا کردن یا آرزو کردن و خواستن چیزی از خدا
۱_ خوب فکر کنید و با دقت بیندیشید. بدانید دقیقاً چه چیزی میخواهید
آگاه باشید که چرا آن را میخواهید و با داشتن آن به چه احساسی میرسید. آیا خواستهتان شما را به احساس شادی میرساند یا احساس میکنید اگر به آن خواسته برسید، ناراحت و افسرده میشوید؟
پرواز به سمت خواستهها و آرزوهایتان از « جایگاه احساستان » است. این احساس شماست که مقصد را معلوم میکند. بیتردید احساسِ خوب و شور و هیجان برای رسیدن به یک خواسته مثل موتور جت میماند. حالِ خوب و شادمانی مهمترین چیزی است که به سمت آرزوها و خواستههایتان رهسپارتان میکند. از آن غافل نباشید و خود را اسیر احساس بد نکنید.
با خودتان رو راست باشید. مهم است که خواستهای را شناسایی کنید که با داشتنش واقعاً حالِ خوبی دارید. وقتی چیزی را دوست دارید که رسیدن به آن برایتان رؤیایی شیرین و دلچسب است؛ به راحتی برای به دست آوردنش قدم برمیدارید.
احساسِ ترس، شک و یا نگرانی شما را در پیمودن مسیر رسیدن به خواستههایتان متزلزل میکند. گاهی عمیقاً خواهان چیزی هستید اما نگرانید که شما توانایی رسیدن به آن را نداشته باشید. احساس کمبود و ناتوانی، بیشتر از احساس دارندگی و لایق بودن، درون شما نقش بسته است.
در این موارد قدری تأمل کنید و بیندیشید. مشکلاتی را که بر سر راه خود میبینید؛ شناسایی کنید. ببینید از چه راهی می توانید آنها را حل و فصل کنید. اگر نیاز به اطلاعات و آگاهی بیشتری دارید؛ حتماً آموزش ببینید.
سعی کنید مهارتهای خود را در زمینهای که علاقه دارید افزایش دهید. بالا بردن مهارت و یاد گرفتن آنچه نمیدانید؛ اعتماد به نفس شما را بالا میبرد. این کار قدم بزرگی در رسیدن به یک خواسته یا آرزوست.
اما زمان هایی پیش میآید که از نتیجۀ تصمیمتان خوشحال نمیشوید. یعنی هیچ اشتیاقی برای آن خواسته ندارید. تنها یا به دنبال تظاهر هستید و یا به تقلید از دیگران در جستجوی آن خواسته هستید.
اگر رسیدن به یک خواسته آرزوی قلبیتان نیست و تنها از روی اجبار یا تقلید از دیگران آن را دنبال میکنید؛ راه به جایی نخواهید برد. دست یافتن به چنین خواستهای شما را خوشحال نمیکند. بیتردید خواستههایی ارزشمند هستند که از نظر روحی و درونی عمیقاً شما را شادمان کنند.
۲_ وقتی از خواستۀ واقعی خود آگاه شدید؛ تصمیم بگیرید که آن را بخواهید.
یعنی بدون درگیری ذهنی و یا مقاومت کردن با افکارتان، قصد کنید که سفارش خود را ارسال کنید. تا زمانی که افکار و باورهای محدودکننده در ذهنتان مقاومت ایجاد میکنند؛ نمیتوانید تصمیم قطعی خود را بگیرید.
♦ راه رهایی از مقاومت های ذهنی، پیش از هر تصمیمی، آوردن دلایل منطقی برای ذهن است. سعی کنید الگوهایی پیدا کنید که به خواستههای شبیه به شما رسیدهاند تا ذهنتان متقاعد شود. شنیدن اخبار موفقیت دیگران و یا دیدن افراد موفق، تأثیر بزرگی در پذیرش ذهنی دارند.
♦ پیدا کردن نمونههای عملی کار را برای ذهن آسان میکند. دیدن افرادی که به آرزوهایشان رسیدهاند، ذهن را به این باور میرساند که شما نیز میتوانید به خواستههایتان برسید.
♦ خود را به باورهایی مثل شانس و اقبال داشتن یا پارتی و آشنا داشتن گره نزنید. بیشتر به خود به عنوان انسانی لایق و ارزشمند نگاه کنید که تمام دنیا با تمام امکانات برای خدمت به شما آماده شده است.
۳_ هنگام ارسال سفارش خود در دلتان شاد و مسرور باشید.
ترس از نرسیدن و یا لایق نبودن را از خودتان دور کنید. احساس کنید به خواستۀ خود رسیده اید و اینک هر آن چیزی که میخواسته اید در اختیار شماست.
♦ خود را لایق و شایستۀ اجابت خواسته تان بدانید. لذت رسیدن به خواستۀ خود را احساس کنید همچنان که لذت خوردن آب گوارا را در اوج تشنگی حس میکنید. برای این کار از تصویر سازی استفاده کنید و تا میتوانید لحظۀ رسیدن به خواسته هایتان را در ذهن تصور کنید.
♦ دقیقاً مثل دیدن یک فیلم یا سریال لذت بخش. خواسته و آرزوی خود را مثل یک فیلم جذاب در ذهنتان تجسم کنید و آن را با لذت و شادی تماشا کنید. با عشق به تصاویر موفقیت خود نگاه کنید اما به آن وابسته نباشید.
رها بودن به شما کمک میکند که کمتر مقاومت کنید و نگرانی از شما فاصله بگیرد. فقط آن را احساس کنید و از حضور هر آنچه خواستهاید در زندگیتان لذت ببرید.
مثل یک نقاش، خواستۀ خود را در ذهنتان بکشید. طوری تصویر رؤیایتان را ببینید که احساس واقعی بودن به شما دست بدهد.
۴_ اکنون زمان درخواست است
وقتی از خواستۀ واقعی خود آگاه شدید، تصمیم خود را گرفتید و احساس کردید که لایق به دست آوردنش هستید؛ زمان درخواست فرا رسیده است.
اینکه با قدرت اراده کنید که با تمام هستی همراه شوید تا خواستهتان شکوفا شود و خود را در میان شادی تحقق آرزویتان ببینید. این قسمت از درخواست همراه با اندکی دست به عمل شدن است.
اقدام عملی برای رسیدن به خواستهها
♦ برای استقبال از خواسته و آرزویتان لازم است به اعمالی هر چند کوچک دست بزنید. بدون عمل هر خواسته ای در حد یک رؤیای شیرین باقی میماند. از حرکت به سمت آنچه دوست دارید نهراسید. ببینید چه کارهایی هستند که اگر آنها را انجام دهید به خواستۀ خود نزدیکتر میشوید.
♦ سه مورد از مهمترین آنها را انتخاب کنید و در دفترچۀ یادداشت خود بنویسید. هر روز صبح بعد از بیدار شدن از خواب دفترچه خود را باز کنید و آن کارها را بخوانید. چند دقیقهای به آنها فکر کنید. ببینید در آن روز چه قدمهایی برای عملی کردن آنها میتوانید انجام دهید.
♦ هر شب قبل از خواب نیز به دفترتان نگاهی بیندازید و اقدامات روزانۀ خود را مرور کنید. دقت کنید که تا چه اندازه توانستهاید در آن کارها پیشرفت کنید. شما میتوانید هرشب به خودتان نمره و امتیاز بدهید. متعهد شوید که این تمرین را تا وقتی که کارها به سرانجام برسند؛ ادامه دهید.
♦ هر بار که موفق میشوید؛ سه کار دیگر را که در اولویت بعدی هستند؛ در نظر بگیرید. آنها را نیز با دقت و به درستی و البته با آرامش انجام دهید. نیاز به هیچ عجله یا نگرانی در انجام هیچکدام از کارها نیست.
◊ البته منظورم تنبلی کردن و پشت گوش انداختن نیست. قصدم این است که از نگرانی و دلهره دور شوید تا با لذت بیشتری کارها را انجام دهید. ادامۀ کاری لذت بخش است که شور و شوقی به دنبال داشته باشد و روح شما با انجام آن کار پر از شادی و نشاط شود.
بیتردید عجله و شتاب هم لذت پیمودن مسیر را کم میکند و هم فرصت دیدن راههای تازه را از شما میگیرد.
موفقیت و رسیدن به هر خواسته ای در گرو انجام دادن قسمتهای مختلف آن هدف است. مجموعۀ این کارهای انجام شدۀ کوچک و البته رضایت بخش که باعث شور و هیجان در شما میشوند؛ مساوی با دستیابی به هدف دلخواه است. هدف، پایانِ خوشِ یک مسیر است. هدف سرانجام یک سری از کارها و اقدامات است که با آرامش، شادی و رضایت خاطر انجام میشوند.
تلاش برای رسیدن به خواسته ها و آرزوها
روزی یکی از بزرگان جمعی را برای صرف غذا به خانه اش دعوت کرد. قبل از اینکه میهمانان شروع به تناول غذا کنند صاحبخانه خطاب به آنها گفت:
دوستان، من غلامی دارم که هرکس هنگام غذا خوردن تشنه می شود از تشنگی او آگاه میشود. پس از آن غلام را به سالن غذا خوری فرا خواند و به میهمانان خود معرفی کرد.
همگان با این خبر خوشحال شدند و او را تحسین کردند. میهمانان شروع به خوردن غذا کردند. در حین خوردن یکی از میهمانان گفت: ای غلام من تشنه هستم. غلام گفت: شما تشنه نیستید. مرد با خود گفت حتماً غلام بهتر میداند و به غذا خوردن ادامه داد. اما باز هم احساس تشنگی کرد و هر بار غلام به او میگفت که تو تشنه نیستی.
این گفتگو و درخواست آب میان میهمان و غلام تا ۴ دفعه ادامه پیدا کرد. بار چهارم میهمان که در حال خفه شدن بود سفره را ترک کرد و دوان دوان به سمت ظرف آب رفت تا بنوشد. پس از نوشیدن آب، غلام به او گفت: ای مرد تو الان تشنه بودی.
تشنه ی چیزی بودن و خواستهای در دل داشتن بدون حرکت به سمت آن نتیجهای در پی نخواهد داشت. برای رسیدن به هر هدفی باید ارادهای قدرتمند، عزمی راسخ و همتی بلند باشد تا در مسیر رسیدن کم نیاوریم و مشکلات پیش آمده را کنار بزنیم.
«اگر بخواهیم کوه هم کاه می شود»
این جمله یکی از صد پندی است که در پندنامه شخصام نوشتهام. کافی است از عمق جان چیزی را بخواهیم و چنین خواستنی بی درنگ حرکتی در پی خواهد داشت.
همیشه به خود میگویم همچنان که آب حرکت میکند تا به گنداب تبدیل نشود ما نیز باید در مسیر اهدافمان حرکت کنیم، پویا باشیم، رشد کنیم و مهارتهای خود را افزایش دهیم. در این صورت ایمان دارم که اهدافمان برای ما دست تکان میدهند و به ما نوید پیروزی و رسیدن را میدهند.
شناخت خود و درکی روشن از توانمندیهای انسانی خویش یکی از آرزو های همیشگی من بوده و هست. این خواسته به قدری عمیق است که هیچ مشکل یا محدودیتی در زندگی مرا از دنبال کردن آن باز نمیدارد.
همیشه در جستجوی خود درتلاش برای ساختن خویشتنی بهتر بوده و هستم. اما نیک میدانم که رسیدن به یک زندگی بهتر و زیباتر در گرو بخشیدن به دیگران است. هرگاه برای دیگران نیز سهمی از دانستههایم قرار دادهام بیدرنگ جوانههای آگاهی و درکی جدید و تازه در وجودم شکفته شده و مرا شگفت زده کرده است.
هر خدمتی در هر حیطهای به دیگران اسباب رشد بیشتر را فراهم میآورد.
وقتی ذهن خود را از پراکندگی رها کنیم قدرت تمرکز روی هدفمان بالاتر میرود، بیشتر میآموزیم، بیشتر رشد میکنیم و راه حل مناسب برای برداشتن موانع را آسانتر پیدا میکنیم.
احساسٍ خوبٍ رسیدن و شادی و انبساط به خاطر برداشتن موانع، اعتماد به نفس را در ما بالا میبرد و همین اعتماد به خود و باور داشتن به تواناییهای خود هر فردی را در میان دیگران متمایز میکند.
فردی که نسبت به خود و توانائیهایش اعتماد دارد و هر بار بر دانسته هایش میافزاید همچون گویی درخشان است که چشم همگان را خیره می کند و این همان سرازیر شدن ثروت، موقعیت، پول و یا اعتبار است.
پول یک انرژی است. ثروت جایی میرود که قدرت، شهامت، آگاهی، دانایی و حرکت باشد. بزرگترین مانع هر انسانی برای رسیدن به خواستههایش ترسی است که اعتماد به نفس را از او می گیرد و خود را به شکل ناتوانی، تنبلی، بینظمی و یا احساس حقارت نشان میدهد. ارزشمندترین محرک هر انسانی برای رسیدن به اهدافش، احساس قدرت و جسارت است که موتور حرکت او میشود تا بر سختی ها فائق آید، زیرا حرکت کردن در میان ترسها و ناشناختههاست که انسان را به رشد و توسعه بیشتری میرساند.